نقش ویژه آژانس در جنگ ترکیبی آمریکا علیه ایران/ مذاکرات وین از سر گرفته می‌شود؟

در جنگ ترکیبی موجود که یکی از حوزه‌های متعدد مورد نظر امریکا برای فشار سیاسی و دیپلماتیک است، آژانس جایگاه ویژه‌ای داشته و همواره سعی می‌کند با ابزارهای گوناگون به عنوان یک ابزار فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران عمل کند.

نقش ویژه آژانس در جنگ ترکیبی آمریکا علیه ایران/ مذاکرات وین از سر گرفته می‌شود؟

به گزارش کروه دیگر رسانه‌های ورزش در استان سیستان و بلوچستان، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی چند روز پیش با انتشار یک گزارش بحث برانگیز بار دیگر فرصت را در اختیار کشورهای غربی عضو آژانس قرار داد تا فارغ از واقعیات صحنه، مواضع ادعایی خود علیه تهران را تکرار کنند. این اما خلاف مواضعی است که شماری از مقام‌های غربی از وزیر خارجه امریکا گرفته تا «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سطح اعلامی در پیش گرفته و خواستار به جریان افتادن مذاکرات رفع تحریم‌ها هستند. چنانکه این مقام اروپایی در موضعگیری روز گذشته خود در حالی که از خروج یکجانبه امریکا از توافق هسته‌ای انتقاد می‌کرد، یادآور شد: «این توافق هنوز نمرده است».

سید مصطفی خوش چشم، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران به بررسی آخرین تحولات جاری پیرامون مذاکرات رفع تحریم‌ها پرداخته است که از نظر می‌گذرد.

***

انتشار گزارش اخیر آژانس که بنا به توضیح مقامات کشورمان با وجود اشتباه فنی یکی از بازرسان رسانه‌ای شد، نشان می‌دهد که مقام‌های این نهاد بین‌المللی بویژه شخص «رافائل گروسی»، مدیر کل آژانس کمک به اجرای پلن «B» علیه جمهوری اسلامی را به طور علنی و در سطحی گسترده‌تر از قبل دنبال می‌کند. نظر شما در این رابطه چیست؟

بر اساس اقداماتی که آژانس در طول یک‌سال گذشته و در مقاطع مختلف مانند تصویب قطعنامه‌های شورای حکام از خود نشان داده همواره این واقعیت معلوم شده که این نهاد بین‌المللی و شخص آقای «گروسی» به مثابه ابزار فشار طرف غربی روی ایران و کشورهای هدف عمل می‌کنند. طبیعی است که در جنگ ترکیبی موجود که یکی از حوزه‌های متعدد مورد نظر امریکا برای فشار سیاسی و دیپلماتیک است، آژانس جایگاه ویژه‌ای داشته و همواره سعی می‌کند با ابزارهای گوناگون و بهانه تراشی‌ها به عنوان یک ابزار فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران عمل کند؛ به عنوان نمونه بهمن ماه سال گذشته وقتی طرفین مذاکره به تفاهم نزدیک‌تر می‌شدند، آژانس پذیرفته بود که در طول ۴ ماه یعنی تا حدود خردادماه گذشته، پرونده‌های موجود را مختومه اعلام کند. سفر آقای «گروسی» به تهران هم به همین منظور انجام شد. اما با زیاده خواهی طرف غربی و عدم پایبندی به تعهدات انجام شده توسط طرف غربی و اصرار به حفظ بخشی از تحریم‌ها، آژانس هم تغییر رویه داد و به سمت تصویب قطعنامه رفت که دقیقاً بر خلاف رویکرد بهمن ماه قبل بوده است در حالی که ایران تمامی اطلاعات مورد نیاز را به آژانس داده و قرار بود که کار تمام شود. اما از آنجایی که طرف امریکایی به دنبال فشار بر ایران برای عقب‌نشینی در مذاکرات بود، رویکرد آژانس هم تغییر کرد، به گونه‌ای که تا قبل از مذاکرات وین حتی اگر فرانسه هم به دلیل نیاز به تأمین انرژی در زمستان جاری تمایل داشت موضوعات اختلافی فیصله پیدا کند «بایدن» رسماً این اجازه را به فرانسه نداد و آژانس را به عنوان یک ابزار فشار روی ایران نه تنها حفظ کرد بلکه بیشتر به آن نقش داد تا پس از مدتی بهانه کامل‌تری برای فشارهای بیشتر و هیاهو و جنجال در آژانس وجود داشته باشد. بنابراین این اقدام در چهارچوب جنگ ترکیبی امریکا در حوزه فشار سیاسی و دیپلماتیک قابل بررسی است و قطعاً نباید آن را به عنوان یک اقدام شیطنت‌آمیز یا اشتباه مجزا و جداگانه در نظر گرفت. بلکه قطعاً در چهارچوب پازلی این کار انجام می‌شود و باید به دیگر قطعات آن هم نگاه شود.

این اقدام آژانس کمی پس از سفر اخیر «بلینکن» به خاورمیانه صورت گرفت؛ جایی که او هنگام حضور در «قاهره» بار دیگر خواستار بازگشت به مذاکرات وین شد اما یک روز بعد در «تل آویو» از اتحاد آهنین با رژیم صهیونیستی علیه ایران سخن گفت. آیا این موضعگیری به معنای این بود که رویکرد واشنگتن در قبال ایران در دوره «نتانیاهو» نزدیک‌تر خواهد شد؟

این مواضع از ابتدا هم با هم یکی بوده است. اگر زمانی نقش پلیس خوب و بد ایفا می‌شد مدت‌هاست که این کار انجام نمی‌شود و برای ایجاد فشار همه جانبه بر جمهوری اسلامی در جنگ ترکیبی – در دور بهار و پاییز- تمامی طرف‌های مخالف، متحد با هم در مقابل ایران قرار گرفته و می‌گیرند.

 اظهارات و مواضعی که در سفرهای گوناگون در سطح وزرای خارجه و رهبران دولت‌های غربی چه در زمینه مسائل هسته‌ای و مذاکرات و چه در زمینه اغتشاشات اخیر اتخاذ شده، تماماً برنامه‌ای در چهارچوب همین جنگ ترکیبی است که به دور سوم آن وارد می‌شویم. در دور اول امریکا و غرب بویژه در پاییز همه امکانات خود را بکار گرفتند  و در نهایت نتوانستند ایران را به عقب برانند. به نظر می‌رسد که امریکایی‌ها هنوز آن درسی را که باید نگرفته‌اند و به‌رغم هزینه‌ای که پرداخته‌اند، باز هم اصرار بر این دارند که چنین تقابلی را پیگیری کنند. در حقیقت باز هم این‌گونه اقدامات طرف امریکایی نتیجه بخش نخواهد بود چرا که دعوای مذاکراتی که هدف کوتاه مدت و اصلی‌تر این تقابل و جنگ ترکیبی است بر سر چند نکته‌ای که به هیچ عنوان جای عقب‌نشینی برای جمهوری اسلامی ایران ندارد، باقی خواهد ماند. زیرا اگر قرار باشد ایران به منافع اقتصادی پایداری از برجام دست یابد این منافع دقیقاً در گرو همین چند نکته باقیمانده است. به همین دلیل است که امریکا حاضر به واگذاری این امتیازات نیست و کشورهای غربی به همراه رژیم صهیونیستی همه توانمندی‌های خود را به کار گرفته و می‌گیرند که این امتیازات را که عمدتاً در زمینه رفع تحریم‌ها و بخشی از تضامین است، به ایران ندهند. پر واضح است که جمهوری اسلامی ایران غیر از پدافند، عوامل و مؤلفه‌های قدرت را داراست و شاید بتدریج به این فکر کند که از این مؤلفه‌های قدرت در حوزه‌های گوناگون استفاده آفندی و کنشگرانه ببرد و بتواند با فشار بیشتر روانی و سیاسی به طرف غربی این پیام را بفرستد که ادامه فشارها راه به جایی نخواهد برد و مسیر فقط، مسیر مذاکره و دیپلماسی است.

آیا  می‌توان گفت که مواضع کشورهای اروپایی و رژیم صهیونیستی هم برخلاف چند سال اخیر برای اجرای همه‌جانبه این جنگ ترکیبی به یکدیگر نزدیک‌تر شده است؟

اساساً این گونه بوده است. از ابتدا هم اسرائیل و طرف‌های اروپایی و امریکا تفاوت راهبردی با هم نداشته‌اند، به عنوان پلیس خوب و بد ایفای نقش می‌کردند. تفاوت‌های آنها بیشتر تاکتیکی است، نه تفاوت‌های استراتژیک یا تفاوت در رویکردهای کلان. نمونه اینکه سال ۹۲ که قرار بود قرارداد ژنو بسته شود اسرائیلی‌ها از فرانسه خواستند جلوی آن را بگیرد و همین اقدام باعث شد که فرانسوی‌ها آن را به تعویق بیندازند. این ارتباطات بسیار گسترده است. در حقیقت ارتباطات اسرائیل با فرانسه بویژه در حوزه هسته‌ای و تقابل با انرژی هسته‌ای ایران به چندین دهه قبل برمی‌گردد و کشورهای اروپایی و رژیم صهیونیستی همکاری بسیار نزدیکی با هم داشته‌اند. بنابراین اختلاف نظری در رویکردهای تقابلی آنان با ایران وجود ندارد. اما همه طرف‌های غربی و رژیم صهیونیستی می‌دانند که امکان استفاده از راهکار نظامی را نخواهند داشت. زیرا جنگ ترکیبی هم از لحاظ هزینه و هم از منظر امکان‌پذیری راهی میسرتر است. البته جنگ ترکیبی تنها پلنی است که این کشورها در برابر ایران دارند با این هدف که کشورمان به مذاکرات بیاید و عقب‌نشینی کند. این پلن، مکمل مذاکرات است آنچنان که راب مالی هم در مصاحبه با بی‌بی‌سی رسماً همین صحبت را تأیید کرد که فشارهای اقتصادی و رسانه‌ای و عموم فشارهای سیاسی در کنار مذاکرات انجام می‌شود تا نتیجه‌بخشی آن را ببینند.

در چنین فضایی می‌توان ازسرگیری زودهنگام مذاکرات وین را متصور شد؟ آقای باقری اخیراً گفته است که مذاکرات به بخش‌های مختلف تقسیم شده است. منظور چیست؟

دعوا بر سر چند نکته است؛ مذاکره یک بخش داخل اتاق دارد و یک بخش بیرون اتاق. هر دو طرف الان در بخش بیرون اتاق هستند. این بخش شامل هماوردی و زورآزمایی برای بالا رفتن قدرت چانه‌‌زنی در اتاق مذاکره است. به نظر می‌رسد که دو طرف هنوز خود را دارای چنان قدرتی ندیده‌اند که در اتاق مذاکره بتوانند امتیازات موردنظر خود را نقد کنند. بنابراین همچنان به این هماوردی ادامه خواهند داد. البته ایران همواره پای میز مذاکره مانده است. چنان که این مسأله به طور مکرر در ماه‌های اخیر مورد تأکید وزیر امور خارجه و معاون وی بوده است اما در عین حال مسلم است که جمهوری اسلامی از مواضع خود عقب نخواهد نشست و این طرف امریکایی است که باید تصمیم بگیرد که به میز مذاکره بازخواهد گشت یا خیر. پایان پیام/